گروه علمی فرهنگی هنری

سایه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

سايت ها و وبلاگهاي مفيد:


امکانات


لیلی‌های لیبرال

" لیلی‌های لیبرال "

«لیلی‌هایِ لیبرال» در نگاه نخست ترکیبی متناقض‌نما به دیده می‌آید و گونه‌یی از ستیزِ ناسازها و مفهوم‌های ناهمگون را در آن می‌توان یافت. از سویی، «لیلی» نمادِ عشقِ انحصاری و اسطوره‌یی به شمار آمده و از سوی دیگر، «لیبرال» وصفی‌ست که بیانگر تنوع و تکثر در دوست داشتن / عشق‌ورزی‌ست. می‌توانید به جایِ لیلی‌های لیبرال بگویید «مجنون‌های لیبرال». لیلی و مجنون‌اش چندان توفیری ندارد …

 

چه رازی در روابط آدمیان نهفته است که هیچ کس نمی‌تواند قلب دیگری را به تمامی پر کند و همیشه یک خلأ، یک تهیِ تلخ در جان هر زن و مردی وجود دارد؟
آیا عشق، همان فریب‌خوردگیِ ما از هورمون‌ها و ژن‌های خاصی نیست؟ و چنان که برخی از روان‌شناسان (که تعدادشان رو به فزونی‌ست) برای عشق سه مرحله پیشنهاد کرده‌اند: شهوت (ناشی از هورمون‌های جنسیِ استروژن و تستسترون)، مجذوبیت (ناشی از هورمون‌هایِ آدرنالین، دوپامین و سروتونین) و تعلق (نشأت‌گرفته از هورمون‌های اکسیتوسن و واسوپرسین)، ایجاد و تکوینِ هر کدام از این مراحل را باید به وجود هورمون‌ها و مواد شیمیاییِ خاصی مشروط دانست؟ از یاد نبریم چند سالی‌ست که به برکتِ پژوهش‌هایِ میدانی و تجربی، ژنِ عشق و حتا طول مدت بقا و دوام آن نیز کشف شده و قابل تخمین است! ...
 

 ادامه مطلب را از دست ندهید

 


ادامه مطلب
نويسنده: مجتبی خلوتی تاريخ: دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:لیلی‌های,لیبرال,لیلی,اسطوره,شهوت,هورمون‌,عشق,مجنون‌, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

7 درس از زندگی همایون شجریان به بهانه سالروز تولد 37 سالگی‌اش

نام همایون شجریان خیلی زود در بازار موسیقی پیچید. شاید یكی از دلایلش داشتن همان فامیل شجریان به‌دنبال اسمش بود و دلیل دیگرش هم می‌توانست یك عمر بهره‌مندی از آموزه‌های استادی مثل محمدرضا شجریان باشد. اما هرچه بود، همایون خیلی زود خودش را به جامعه موسیقی معرفی كرد و خیلی زود هم كارهای مستقلش به خانه مردم آمد. چه موسیقی سنتی را دوست داشته باشیم و چه نه، باید بپذیریم كه او یك الگوی موفق در میان هم‌نسلانش در حوزه موسیقی است و به همین بهانه سراغ مصاحبه‌های جدید و قدیمی او رفتیم، تا از رازهای موفقیتش بیشتر بدانیم.

 


به موقع مستقل شدن
 


چند سالی می‌شود كه همایون شجریان فعالیت مستقلش را هم آغاز كرده است. گرچه هنوز هم نام او یادآور نام پدر است اما كنسرت‌های اختصاصی و آلبوم‌های مستقلش توانسته تا حدودی او را از هیبت یك همخوان یا نوازنده همراه بیرون بیاورد. او احساسش نسبت به این استقلال را این‌گونه توصیف می‌كند: «لحظات بودن در كنار پدرم از بهترین لحظه‌های زندگی‌ام بوده و اگر از این به بعد فعالیت‌های انفرادی‌ام را شروع بكنم، فكر می‌كنم با چالش احساسی بزرگی روبه‌رو می‌شوم چون وقتی ایشان هست، احساس می‌كنم یكی پشتم هست. ایشان كه احتیاج به این چیزها ندارد، من نیاز دارم و احساس می‌كنم كه با او هستم، همه لحظات آن برای من ثبت خاطره است و می‌دانم كه باید قدر هر لحظه آن را دانست.»

 

همیشه یادگرفتن از پیشكسوت‌ها
 


گرچه با وجود سن‌كمش، ‌خیلی زود به اوج رسید اما هنوز هم می‌داند كه تا پایان راه خیلی مانده است. او می‌داند كه هنوز تا رسیدن به پدرش یا عبور از او خیلی فاصله دارد و می‌گوید: «از نظر خودم سبك پدرم را كمال‌یافته می‌بینم، حالا باید شخص دیگری این توانایی را در خودش ببیند كه این سبك را به جلو ببرد و آن را كامل‌تر كند یا حرف تازه‌تری داشته باشد. هر خواننده‌ای كه در این راه قدم گذاشته، باید این هدف را داشته باشد كه این كار را یك قدم جلوتر ببرد، برای من تا به این حد ارضا‌كننده بوده كه بتوانم خودم را نزدیك كنم. سعی‌ام براین بوده كه نواقص كارم را برطرف و آن را تكمیل‌تر كنم.به نظرم هنوز به آن جایی نرسیده‌ام كه بتوانم این مجموعه را یك گام به جلو ببرم.»
 

آرزوها كجای زندگی‌اند؟
 


گرچه معتقد است تا رسیدن به آنچه از خود انتظار دارد راه زیادی پیش رویش است اما همایون شجریان در مصاحبه‌ای كه در 33 سالگی‌اش داشته، گفته بود به آرزوهای جوانی‌اش رسیده است. او معتقد است تصویر امروزش همان تصویری است كه سال‌ها پیش در رویاهایش می‌پرورانده و از آنچه در دست دارد، راضی است و با اطمینان می‌گوید: «صددرصد به آن جایگاه رسیده‌ام ولی هیچ‌وقت آرزوی خاصی نداشته‌ام. همیشه در لحظه پیش رفته‌ام و فكر خاصی نسبت به این‌كه به كجا برسم نداشته‌ام.»

 

قدر مردم را دانستن
 


وقتی پا به صحنه می‌گذارد، آرام است و تا زمانی‌كه مخاطبانش به حضورش نیاز داشته باشند، به آن‌ها نه نمی‌گوید. او بهترین خاطرات سال‌های هنری‌اش را این‌طور توصیف می‌كند: «بهترین خاطرات حضور بین مردم بعد از اجرای كنسرت، صحبت با مردم و عكس یادگاری گرفتن با آن‌هاست و این خاطره خوب مهم و چیزی است كه همیشه تكرار می‌شود چون و تكرار آن هم خوب است.»
 

توجه به ساده‌ترین جزئیات
 


خیلی‌ها می‌خوانند و خیلی‌ها به این حوزه وارد می‌شوند اما تفاوت او با كسانی كه زود می‌آیند و زود می‌روند تنها در داشتن یك صدای دلنشین و همراه‌داشتن نام شجریان نیست. او ظرافت‌های این كار را درك می‌كند و هیچ نكته كوچكی را ساده رها نمی‌كند. همایون یكی از راز‌های دلنشین‌بودن كلامش، با وجود قدیمی یا ناآشنا بودن برخی اشعاری كه انتخاب می‌كند را این‌گونه توضیح می‌دهد: «بسیاری از شنوندگان می‌گویند وقتی این اشعار به تصنیف یا آواز بیان می‌شود معنی آن را تازه می‌فهمیم، یعنی باید با آواز به آن كلام روح داد و معنی آن را در ذهن و جان شنونده چندبرابر كرد. برای من هیچ محدودیتی وجود ندارد و هر شاعری چه گمنام و چه نام‌آور اگر شعری زیبا و عمیق سروده باشد از آن استفاده می‌كنم.»

 

قدر موقعیت‌ها را دانستن
 


فرزند شجریان بودن، آن هم فرزندی كه توان خواندن و پیروی از الگو‌‌های پدر را دارد، به‌خودی خود افتخار بزرگی است.اما آیا فرزند همه بزرگان، لزوما خودشان انسان‌های بزرگی می‌شوند؟ این موقعیتی است كه خیلی‌ها قدر نمی‌دانند؛ اما همایون از آن دسته نیست. خودش درباره شروع كار و ادامه‌دادنش می‌گوید:«در شروع كار خیلی كم‌سن بودم، 16،17 سالم بود. خب این تجربه خاص با نوازندگی تنبك شروع شد و طی سالیان بعد، آواز هم به آن اضافه شد. در تمام این سال‌ها نوازنده تنبك و نوازندگی تنبك و آواز خواندن برای من تجربیات بسیار گرانقدری بوده كه افتخار داشتم در كنار هنرمندان گوناگون روی صحنه بروم. فكر می‌كنم كه این اتفاقی خیلی مهم، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی هنری من بوده و سعی كرده‌ام از این تجربیات استفاده درست داشته باشم، هم برای پیشبرد كارم و هم برای اجرای آن.

 

آموختن، آموختن، آموختن...
 


می‌گوید كه هیچ زمانی از یادگرفتن بازنایستاده اما به آنچه دارد مغرور نیست و هنوز هم در پی آموختن است. خودش توضیح می‌دهد: «سعی من در این است كه چیز نادانسته‌ای برایم باقی نماند و همه‌چیز را تجربه كنم، البته هیچ‌وقت نمی‌توانم بگویم كه همه راه را رفته‌ام و همه‌چیز را می‌دانم. من باید بازهم تجربه كنم و كار هزار زاویه و گوشه دارد.»


 

نويسنده: علی صدیقین تاريخ: یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:همایون شجریان , شجریان , مصاحبه با شجریان , پسر شجریان , موسیقی , موسیقی سنتی , موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

موسیقی و نظم جمعی و هماهنگی(هارمونی)+سخنرانی استاد دکتر الهی قمشه ای

بسم هو اللطیف...

موسیقی چیزی نیست مگر نظم در آواهای مختلف،مگر هماهنگی بین اصوات و نواهایی که یکی زیر و یکی بم یکی آنقدر زیر که به تنهایی گوش انسان را آزار میدهد و دیگری آنقدر بم که به انسان استرس وارد میکند.پس چرا موسیقی زیباست و آرامش بخش.پس چرا موسیقی انسان را آزار که نمیدهد هیچ تازه لطافت را به ارمغان می آورد.

این معجزه موسیقی است؛معجزه ای که انسان ابتدا از یکتا موسیقیدان جهان یعنی خالق این دنیای پر سروصدا آموخت که چگونه در طبیعت نواهای مختلف که گاه حتی ضد هم هستند وقتی که به موقع در کنار هم قرار میگیرند و هریک سرجایی که باید بیاید بیایند و با هم ترکیب شوند آن وقت است که نوایی برمیخیزد که انسان را سرمست از وجود حقی حق میکند.

انسان هم از همین معجزه آموخت و آموخت که چگونه آواها با هم باید بیایند تا آن آرامش به انسان منتقل شود و اصطلاحاً به دل انسان بنشیند.تا کنون به این دنیای مدرن خودمان توجه کرده اید...خیابان که میرویم از یک طرف بوق ماشین ها از جای دیگر صدای آژیر پلیس یا خدای ناکرده آمبولانس از آن طرفتر صدای دعوای دونفر که سر این که یکی چرلغ قرمز را رد کرده و دیگری قصد تربیت و تنبیه ضرب الاجلی او را دارد از آن طرف صدایی دیگر برمیخیزد که آهن میخریم جلو تر که برویم و دقت بیشتر که کنیم متوجه این قضیه میشویم که چقدر این دنیای مدرن و پر از تکنولوژی ما از نظم جمعی و هماهنگی که به اصطلاح غربیش و موسیقیایی آن هارمونی دور است و اصلا باید گفت ضد آن.ولی مقایسه کنیم با جنگلی که البته هنوز این موجود دوپای خطرآفرین نابود کننده امروزی به نام انسان مدرن پایش را در آن نگذاشته؛صدای شرشر جوی گذرنده از میان جنگل شاید اولین آوایی باشد که مارا به خود جلب میکند و بلافاصله بعد صدایی نامرئی صدایی که از رقصیدن نسیم میان برگ های درخت ها حکایت دارد و صدای دارکوب آن طف تر که مشغول تهیه غذا ست و صدای زیبای پرندگان هم که چه عرض کنم.مابقی رو خود دقت کنید...

اینجاست که کاملا متوجه لزوم نظم جمعی و هماهنگی یا همان هارمونی در زندگی میشویم.ضرب المثلی هست که شاید این هم گزافه گویی بنده را در دو جمله زیبا و موزون بیان میکند که«هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد»

دوباره بیاییم به عالم اهورایی موسیقی،دقت کنید که فرق بین یک نوآموز موسیقی در فلان ساز با یک موسیقی دان و یک استاد کامل در آن ساز در چیست؟؟آیا به غیر از این است که نوآموز نمیداند که مثلا نت«می»با کدام یک از نت ها هم خوانی دارد ویا اصلا نمیداند که کی از پرده های بم استفاده کند و کی از پرده های زیر تر.یا مثلا کی از فلان دستگاه برود در فلان دستگاه و چگونه گوشه های موسیقی را انتخاب کند.برای همین است که هرچه که میسازد باعث آزار شنونده میشود.

ولی در عوض یک استاد آن ساز و کسی که به تئوری میسیقی کاملا آشناست و میداند که الان مناسب است از کدام نت استفاده کند یا در کجا از نت زینت استفاده کند و در کجا سکوت کن و چگونه از این گوشه به آن گوشه برود و در کل میداند تناسب ها را میداند که هارمونی در موسیقی یعنی آب برای حیات.پس از دانش و معرفت خود استفاده میکند و قطعه ای مینوازد که روح انسان را نوازش میدهد و انسان را به درون میکشاند.

همه و همه این ها معجزه هارمونی است که با اصوات مختلف کاری میکند کارستان.

بیاییم و در زندگی خود ببینیم که هارمونی و آن تناسب جمعی چقدر مورد نیاز است و چقدر لازم.

تا کنون به روابط بین انسان ها...بین انسان و خداوند...بین انسان و خودش...بین انسان و جهان پیرامونش دقت کرده اید...؟؟
لزوم هارمونی را در این روابط چقدر حس کرده اید؟؟

چقدر منباید مواظب رفتارم باشم که آیا الآن این رفتار با شخص دیگر مناسبت دارد یا نه؟؟آیا باید رفتار من و تناسب رفتار من با پدر و مادرم با تناسب رفتارم با دوست صمیمیم یکی باشد یا نه؟آیا اگر بخواهم که از کسی انتقاد کنم باید با هر تناسبی این کار را انجام دهم؟؟؟آیا با هر تناسبی که خواستم می توانم عبادت کنم؟؟

و هزاران هزار تناسب دیگر...و آیا های دیگر...

کمی بیاندیشیم...که این اندیشه از هفتاد سال عبادت برتر است...

در این سخنرانی استاد دکتر حسین الهی قمشه ای که به نظر حقیر یکی از زیباترین و کاربردی ترین سخنرانی های ایشان است جناب دکتر به موضوع موسیقی و هارمونی و این که این موسیقی اصلش از کجاست و لزوم هارمونی در جامعه بشری و تناسبات روابط سخن به میان آوردند.

گوش کنید و لذت ببرید و انشاءالله به کار ببرید.

snd.tebyan.net//hozeh/soundgallery/sokhanrani/ghomshei/017_moosighi(ghomshei).wma

نويسنده: علی صدیقین تاريخ: شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:موسیقی,هارمونی,نظم جمعی,هماهنگی,زندگی,مدرنیته,طبیعت,خداوند,رابطه,سازاستاد,الهی قمشه ای, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

زبانی غیر از زبان...روشی برای تأثیر بیشتر بر دیگران...

ما اغلب از طریق کلام وارد یک رابطه می‌شویم. اما می‌توانیم از برخورد (دست دادن، گذاشتن دست روی بازوی فرد مقابل، در آغوش گرفتن و...) و چهره (رفتارهای فیزیکی که ما متناسب با مخاطب مان از خود نشان می‌دهیم) هم بهره می‌بریم. آنچه که در کلام جاری نمی‌شود «ارتباط غیرکلامی» است. و این ارتباط غیرکلامی اهمیتی بیش از آنچه که به نظر می‌رسد، دارد. ما بر روی یکی از وجوه آن، یعنی تبادل نگاهی توقف می‌کنیم.

 


ادامه مطلب
نويسنده: علی صدیقین تاريخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:روان,نگاه,ارتباط,کلام,تأثیر,رو,زل زدن,, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سايه...

سایه هم هست و هم نیست...مجازیست در عین حقیقت...مجازی که خبر از حقایقی میدهد...و آن حقیقت...حقیقت انسانیت است...

نويسندگان


کاوش

Template By: LoxBlog.Com


© All Rights Reserved to saayeh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com